نوشته‌ها

Thermal

Thermal (ترمال )

Thermal چیست؟ چگونه بوجود می آید؟

هنگامی روز آغاز می شود، خورشید به زمین می تابد انرژی نورانی به زمین برخورد می کند زمین هوای همجوار سطح خود را گرم می کند(هوای همجوار سطح زمین ارتفاعش به اندازه  قد یک فرد عادی است تقریباً حدود 180متر تا 2 متر می باشد) اگر سطح زمین پوشیده از چمن و درخت باشد یعنی درواقع سبز باشد همانطور که می دانید تفاوتی بین زمین تیره و زمین سبز وجود دارد و آن هم در Albedo است، Albedo  زمین سبز نسبت به زمین  خشک بیشتر است پس با توجه به Albedo  زمین خشک یا بایر نسبت به زمین سبز زودتر گرم می شود هوای همجوار خود را گرم میکند .

☆( بخش هایی که جاذب بهتر گرما هستند و هوای اطراف خود را هم گرم می کنند را Collector می نامند،صخره ها، زمین های کشاورزی شخم زده و جاده های آسفالت در امتداد جهت وزش باد بهترین Collector ها می باشند.)

وقتی هوای همجوار گرم شد یک babel  ( حباب) یا بادکنک از هوای گرم  ایجاد می شود  (همانطور که گفتیم زمین خشک Albedo  کمتری دارد یعنی انعکاس کمتر و جذب بیشتر انرژی نورانی، جذب بیشتر سبب می شود بادکنک و یا حبابی از هوا تشکیل شود)  این هوا رفته رفته منبسط می شود و در این زمان هوای همجوار زمین سبز سردتر است پس هوای سرد اطراف به هوای گرم فشار می آورد و هوای گرم  ( بادکنک) را هُل می دهد به سمت بالا، حال ترمال شروع به ارتفاع گرفتن می کند و بالا میرود و همزمان هوای سرد اطراف جایگزین هوای گرم می شود به همین نسبت ترمال بالا میرود ، این هوا (بادکنک ) نسبت به هوای اطراف خودش گرمتر است پس هوای سرد اطراف مدام جایگزین این هوای گرم (بادکنک ) می شود و این هوای گرم ( بادکنک ) را بیشتر به سمت بالا هُل می دهد با اصطلاح به این ( بادکنک) یا هوای گرم که به سمت بالا میرود، هوای بالا رونده یا Up Draft  می گویند ، هوای گرم  ( بادکنک) به جایی می رسد که هوای بالا رونده ( Up Draft )  کم کم انرژی داخلی خودش را از دست میدهد و سرد می شود ، وقتی که سرد شد با هوای اطراف خود هم دما می شود.

☆  هوای گرم و هوای سرد مثل آب و روغن هستند به هیچ عنوان با هم ترکیب نمی شوند.

هوای گرم ( بادکنک) هنگامی که به اوج رسید به اصطلاح سقف ترمال یا ( Ceiling  )  ترمال رسید به دلیل Laps Rate دمای داخلی خود را از دست می دهد و با هوای اطراف خودش هم دما  شده،  سرد می شود و ریزش می کند به اصطلاح هوای سرد پایین رونده را Down Draft   می نامند، که به سمت پایین می ریزد.

Down Draft  جایگزین هوای Up Draft  (هوای گرم بالا رونده ) می شود ، هوای سرد می ریزد و  هوای گرم ( بادکنک) را هُل می دهد بالا.

Thermal  دو نوع است :

  • Chimney ( دود کش)
  • Babel ( حباب ، بادکنک)

☆ در مرز مشترک Up Draft  و Down Draft  یک جریانات  پیچشی  (Eddy)   بوجود  می آید که این Eddyها نشن دهنده ی Thermal Turbulence  است که هنگام ورود به Thermal  یا خروج از Thermal بال پاراگلایدر شما تکان هایی انجام می دهد که لازم است خلبان بنا به شرایط با  بالا و یا  یاپین بردن Break  ها این حرکات را کنترل کند.

☆ EDDY  به جریانات پیچشی گفته می شود که پشت جسم جامد و  ثابت و  کوچک رُخ می دهد، در واقع Eddy  یک نوع Rotor  است ولی خیلی کوچک ، مثلاً در اطراف تخت سنگ وجود دارد، Eddy  هم در پشت اجسام و هم در Thermal مورد استفاده قرار می گیرد.

Thermal  را می توان مثل فواره مثال زد که آب  باشتاب بالا می رود و کم کم از شتاب آب کاسته می شود وقتی به سقف یا انتها رسید به سمت پایین می ریزد.

☆Thermal هر چقدر بالاتر می رود ضعیف تر می شود بخاطر Lapse Rate  دمای درون خودش را از دست می دهد چون محیط چگالیش تغییر می کند می تواند بزرگتر شود.

☆ اسکیوتی Squti  نام نرم افزاریست که اطلاعات لازم راجع به Thermal را در اختیار خلبان می گذارد.

☆ وقتی گفته می شود سقف (Ceiling) امروز Thermal  4000 متر است یعنی بیشتر از 4000 متر نمی شود بالاتر رفت مگر اینکه طول روز بلندتر شود Dew Point  (نقطه شبنم ) برود بالا تاسقف Thermal  را به سمت بالا هُل دهد.

☆ وقتی کشش از Base  ابر به سمت بالا ایجاد شود علت Thermal  است

وقتی Thermal  به صورت Chimney  (دود کش)  است رطوبت محیط را با خود بالا می برد و وقتی این رطوبت را بالا می برد اصطلاحاً می گویند امروز هوا خشک (Dry Air) نیست امروز هوا مرطوب (Moisture Air) است وقتی هوا مرطوب باشد یعنی رطوبت کافی دارد و دمای داخلی Thermal  به Dew Point  می رسد و در روی آن ابرهای کومولوس بوجود می آید و هر چقدر رطوبت بیشتر شود ابر تغذیه می شود ارتفاع می گیرد می تواند بزرگتر شود.

ابری که در  Local تشکیل می شود وقتی بالا می رود منشاء تشکیل  Thermal منطقه است بدلیل وجود رطوبت کافی ابرها تشکیل می شوند که به حالت وقتی  ابرباشد به آن white Thermal  گویند وقتی ابر نباشد Blue Thermal گفته می شود حال وقتی ابر ارتفاع بگیرد و رنگ ابر خاکستری دیده شود به آن gray Thermal  گفته نمی شود.

☆  Dew Point (نقطه شبنم) : دمایی که در آن، هوا از بخار آب اشباع می شود را نقطه شبنم می گویند. چرا که سرد شدن بیشتر هوا باعث میعان و تشکیل ذرات آب می شود . مهم است بدانیم نقطه شبنم هوایی که در حال صعود است، با هر 1000 متر افزایش ارتفاع ، دو درجه سانتیگراد کاهش می یابد.

 

Revers

تیکاف (Takeoff)

cross wind takeoff

cross wind

اصول اولیه پرواز

تیکاف ( Takeoff) به معنی خیزش و پرواز است.

انواع تیکاف در پاراگلایدر سه دسته است :

  • تیکاف فوروارد Forward Takeoff
  • تیکاف ریورز Reverse Takeoff
  • تیکاف کراس ویند Cross Wind Takeoff

تیکاف Forward  :

در تیکاف Forward  بال پاراگلایدر و خلبان در راستا و در خلاف جهت حرکت باد قرار می گیرد و خلبان به درون باد حرکت می کند که صورتش داخل باد است، بعد از آنکه بال پاراگلایدر بالای سر( Over head) خلبان قرار گرفت چک کانوپی(Cheek Canopy ) انجام می شود .

forward

تیکاف فوروارد خلبان مبتدی

تیکاف Forward  در باد خیلی کم یا در باد صفر انجام می شود.

تیکاف (Takeoff)  Reverse  :

در تیکاف Reverse  بال پاراگلایدر در راستا و در خلاف جهت باد پهن می شود اما خلبان در راستا و در جهت باد می ایستد، همانطور که بال Inflate  می شود و بالای سر خلبان قرار می گیرد همزمان چک کانوپی (Cheek Canopy) انجام می شود.

تیکاف ریورز خلبان

از مزایای تیکاف Reverse  بکارگیری از آن در باد زیاد است.

تیکاف (Takeoff)  Cross Wind  :

cross wind

تیکاف کراس ویند

استفاده از تیکاف Cross Wind  ممکن است در همان مقطع اولیه  یادگیری پرواز مورد استفاده هنرجوی خلبانی قرار گیرد به این صورت که وقتی برای تمرین تپه کوتاه آماده می شود ممکن است جهت وزش باد به جای روبرو از پهلو بوزد، در این حالت وقتی خلبان بال را بالا می آورد بال گردش می کند به سمت راستا و مخالف  وزش باد، این چرخیدن به سمت باد به دلیل Vein Effect  در Cross Wind  رُخ می دهد، که اجازه می دهد وسیله پروازی وارد پرواز شود.

در تیکاف Cross Wind  چون پای خلبان روی زمین است حکم Vein Effect را دارد وقتی خلبان  بال  پاراگلایدر را در Cross wind  بالا می آورد، بال پاراگلایدر  برمی گردد در  جهت باد Inflate  می شود سپس خلبان بعد از چک کانوپی آماده دویدن می شود .

بعنوان مثال  باد از سمت شرق بوزد  خلبان  به سمت  بزرگترین خط شیب می دود،  پس از آف رایزر برک سمت راست را کمی می گیرد و  همزمان برک سمت چپ کاملاً بالا می دهد در این بال پاراگلایدر رو به شیب می شود پس خلبان جفت برک را بالا نگه می دارد و سریع تر می دود.

در Cross Wind ، Air Speed  کاهش پیدا می کند در نتیجه وقتی خلبان  به پاراگلایدر سرعت می دهد و خودش نیز  سریعتر می دود، وسیله سریعتر وارد پرواز می شود و تیکاف Cross Wind  راحتتر انجام می شود.

این سه روش در تیکاف پاراگلایدر مورد استفاده قرار می گیرد.

انواع پرواز در پاراگلایدر :

  • وینچ Winch
  • فوت لانچ
  • اسکی لانچ

وینچ  :

winch

تیکاف وینج

در این نوع پرواز، تیکاف (Takeoff)  از زمین صورت میگیرد که بوسیله ماشین یا بوسیله قایق  بال پاراگلایدر کشیده می شود در راستا و در خلاف جهت باد.

فوت لانچ :

اسکی لانچ  :

esky

تیکاف اسکی لانچ

در پیست اسکی می توان با پاراگلایدر و اسکی تیکاف کرد.

 

جهت مشاهده فیلم ها و عکس های پروازی در اینستاگرام persianpara@ ما را دنبال کنید

 

tel:09121051004

dusk

لایه مزوسفر (Mesosphere)

لایه مزوسفر درست بالای لایه استراتوسفر است.

در واقع بعد از لایه تروپوسفر و لایه استراتوسفر سومین لایه جو لایه مزوسفر است.

مرز بین لایه مزوسفر و لایه یونوسفر را مزوپاوز( Mesopause) می نامند.

 

لایه مزوسفر در ارتفاع ۵۰ تا ۸۰/۸۵ کیلومتری بالای سطح زمین قرار دارد.

در لایه مزوسفر دما متناسب با افزایش ارتفاع کاهش می یابد،باز دوباره روند کاهشی مثل لایه تروپوسفر خواهیم داشت

در لایه مزوسفر در ارتفاع ۸۰ کیلومتری به دمای ۹۰ درجه هم می رسد.

در این شرایط اگر گهگاهی مقداری بخار آب در این لایه نفوذ کند ،منجمد می شود

و ابرهای شب تاب بوجود می اورد که تنها در تابستان که لایه مزوسفر پایین ترین دما را دارد مشاهده می شود البته در عرضهای بالا( روسیه در عرضهای بالایی ایران است).

در روسیه پدیده ای هست که شبها آسمان آن رنگی است که به شفق قطبی یا شب قطبی معروف است.

این اتفاق زمانی در روسیه می افتد حالا به هر دلیلی رطوبت به لایه های بالاتر مثلا لایه مزوسفر انتقال پیدا کند.

لایه مزوسفر را می توان سردترین لایه اتمسفر تلقی کرد که تا (۱۶۰- )نیز با راکت اندازه گیری شده است.

قطعاً آدم و هواپیما نمی تواند وارد لایه مزوسفر شود، پس با موشک و راکت های هواشناسی که به لایه مزوسفر فرستادن، توانستند تا (۱۶۰-) را اندازه گیری کنند.

 

دما با آهنگ ۰/۳ درجه  به ازای هر ۱۰۰۰متر کاهش می یابد.

روزانه میلیون ها شهاب سنگ در اثر برخورد با ذرات داخل لایه مزوسفر  می سوزند، این برخورد باعث می شود که اجسام آسمانی قبل از رسیدن به زمین بسوزند.

لایه مزوسفر به وزش بادهای شدید با سرعت ۷۲۰ کیلومتر بر ساعت نیز مشهور است که ناشی از شیب زیاد تغییرات فشار در این لایه است.

فشار هوا در لایه مزوسفر ، پایین است.

خلبان هواپیمایی

خلبان (pilot)

خلبان کسی است که در لحظه ی خلبانی به پرواز فکر می کند.
تفاوت خلبان و راننده در چیست؟
همه ی ما رانندگی می کنیم ولی تنها کاری که انجام نمی دهیم رانندگی است!
اما تنها کاری که در رانندگی انجام می دهیم فکر کردن است،فکر کردن به گذشته و فکر کردن به آینده ،پس نتیجه اش این است که در رانندگی کار دیگه ای انجام می دهیم.
مسله ای که در صنعت هوانوردی مهم است نظم است ؛
نظم و انظباط ،دقت به همراه می آورد
دقت زیاد شود دانش و آگاهی بدنبالش می آید
دانش و آگاهی زیاد شود،مهارت کسب می شود
و وقتی مهارت زیاد شود، تبدیل به تخصص می شود.
همه ی خلبان ها متخصص هستند.
خلبان کسی است که تشخیص می دهد انجام مانور با بال های مختلف و لولهای مختلف فرمان پذیری خاص خودش را دارد.پس خلبان باید وسیله ی پروازی خودش را کاملاً بشناسد در واقع باید شناسنامه ی وسایل پروازی خود را که از استاد کوهی دریافت کرده است را بداند.

یک خلبان باید fly carefully را رعایت کند، اگر کسی بخواهد مواظب باشد پس به کاری که می خواهد انجام دهد فکر می کند و چون فکر می کند که چطور آن کار را نجام دهد جایی برای خطا کردن وجود ندارد در نتیجه خلبان fly carefully می کند در نتیجه خلبان هر کاری که می خواهد انجام دهد باید برای انجام صحیح آن کار فکر کند.
خلبان برای انجام هر کاری اول فکر می کند و بعد طبق یک پروسه منظم کارها را انجام می دهد.
یک خلبان در پاراگلایدر مرحله به مرحله پیش می رود و دانش پروازی و مهارت و تخصص در آن سطح را کسب می کند حتی کلاس بال خلبان پاراگلایدر با ورود به دوره های بالاتر می تواند تغییر کند (بال آکروباسی ،بال تندم،بال مسافت)
خلبان در دوره ی مبتدی پاراگلایدر نیاز به دانش اولیه دارد که این مطالب و دانش اولیه را با حضور در کلاس دوره ی مبتدی کسب می کند.
قرار نیست خلبان دوره ی مبتدی از روز اول که شروع به تمرین می کند در مورد انجام مانورهای آکروباسی دانش کسب کند این موضوع باعث دوگانگی در افکار خلبان می شود چون همانطور که گفته شد یک خلبان در لحظه فکر می کند و عمل می کند،خلبان نه به گذشته نه به آینده فکر نمی کند
پس از اینکه خلبان در هر لحظه از پروسه آموزش اطلاعات و دانش آن مرحله را کسب کرد شروع به کسب مهارت به سبب دانش در همان سطح می کند.مثلاً خلبان دوره ی مبتدی نیاز به دانش ابتدایی و خیلی کم از هواشناسی و آیرودینامیک دارد و مهارت کنترل کردن وسیله پروازی روی زمین.
در واقع از خلبان مبتدی توقع این نیست که بهترین تیکاف و بهترین لند را انجام دهد .همین خلبان با ورود به دوره ی مستقل کمی بیشتر علم و دانش پروازی کسب می کند با تمرین بیشتر تیکاف و لند بهتری ارائه می دهد مهارت لازم در کنترل پاراگلایدر خود را بدست می آورد.
خلبان در دوره ی متوسطه با قابلیت ها و ویژگی های پاراگلایدر خود بیشتر آشنا می شود چون وارد دوره های آکروباسی شده و انواع مانورها را پاراگلایدر خود انجام می دهد.
خلبان علاوه بر کسب دانش ، افزایش مهارت و تبدیل آن مهارت به تخصص خود و دارای وسایل پروازیه به روز دنیا و شناخت کامل وسیله ی پروازی خود باید دارای پرستیژ خلبانی نیز باشد.
یک خلبان باید آراسته باشد باید مودب باشد و با ادب صحبت کند و باید رفتار و منش درستی داشته باشد.